نویسنده: اسماعیل شفیعی سروستانی




 
قرن سیزده میلادی، نقطه عطف مهمّی در حیات کشورهای اسلامی است. در این عصر، غرب در حال پوست ترکاندن، در نوردیدن مرزهای جغرافیایی خود و دست انداختن در جغرافیای شرق اسلامی بود. این هجمه، هم زمان، ساحت فرهنگی و خاکی این بخش بزرگ از جهان را نیز در نوردید.
اگرچه در مرحله‌ی اوّل، مسیونرها و مبلّغان مذهبی مسیحی و مستشرقان به بهانه‌ی مطالعه و پژوهش مذهبی، نقش جادّه صاف کن قوای سیاسی و نظامی استعمارگران را ایفا کردند؛ امّا در مرحله‌ی دوم و بلافاصله، نمایندگان بومی این منطقه، یعنی روشنفکران غرب زده و نمایندگان فرقه‌های دست‌ساز استعمار از درون منطقه، سعی در استحاله‌ی فرهنگی شرق اسلامی در فرهنگ غرب کردند و با ایجاد انشقاق و انشعاب، مجال تمرکز قوا، مقاومت در برابر غرب و بازنگری را از مسلمانان گرفتند.
از آن زمان تا به امروز، جریان‌های پرورده شده و مأموران مستقیم و غیرمستقیم در میادین فرهنگی و سیاسی، همه‌ی همّ خود را مصروف تبلیغ و ترویج ایدئولوژی‌های غربی و نشر آموزه‌های گردانندگان فرقه‌های شبه مذهبی که در باطن متمایل به غرب صلیبی و یهودیّت صهیونیستی بودند، کردند و با یارگیری، سعی در تقویت جبهه‌ها علیه اسلام، مسلمانان و به ویژه شیعیان نمودند.
واقعه‌ی انقلاب اسلامی، نقطه عطف مهمّی بود که بسیاری از زمینه‌های رشد و نضج جریان‌های فرهنگی التقاطی و انحرافی را از بین برد؛ لیکن به دلایل مختلف که مجال بحث آن در اینجا نیست، طیّ سال‌های اخیر، موج جدید هجمه‌های فرهنگی غرب و فرقه‌های استعماری آغاز شده است.
بالا گرفتن موج فرهنگ مهدوی و موعودگرایی در جهان و از جمله جوامع اسلامی و قدرت گرفتن فرهنگ و تفکّر شیعی در شرق اسلامی و قد کشیدن نظام اسلامی در « ایران » - به رغم میل مشرکان - باعث شده تا غرب با احساس خطر بسیار جدّی از این ناحیه، دیگر بار هجمه‌ی خود را از طریق تقویت مثلث شوم مسلمانان صهیونیست، یعنی بهائیّت، وهّابیت و لیبرال‌های غربگرا آغاز کند.
صورت‌های گوناگون این هجمه را طیّ سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم؛ به همان سان که افزایش حملات علیه شیعیان « یمن » توسط اتّحاد و اتّفاق « عربستان سعودی »، یمن، « اردن » و « مصر » نیز در همین جهت قابل تحلیل است.
سخن درباره‌ی جریانی است که در حلقه‌ی اعضای مثلث مسلمانان صهیونیست، در کنار وهّابیون و روشنفکران لیبرال، سعی در تضعیف جبهه‌ی اسلام و مسلمانان در برابر جریان‌های استعماری و ائتلاف صلیب و صهیون دارند و به خواست سران این ائتلاف، زمینه‌ی مشروعیّت یافتن اعمال و مقاصد جنایت کاران پشت پرده را فراهم می‌آورند و بالأخره آنکه، موجب بروز شکاف و انشقاق در صفوف مسلمانان می‌شوند. این وظیفه را در غرب، مسیحیان صهیونیست عهده دارند.
عزیزان جوان من می‌توانند سه خطّ ذکر شده را در کلّیه‌ی اعمال و افکار این مثلث از اوایل قرن 13 هـ. ق. تا به امروز، یعنی حدود 180 سال اخیر جست و جو کنند.
این همه در حالی است که:
تورّق روزنامه‌های روزانه، همه روزه ما را با انبوهی از آگهی تورها و آژانس‌های مسافرتی مواجه می‌کند که ایرانیان را برای سفر به « هندوستان »، « سنگاپور »، « مالزی » و سایر نقاط جهان تشویق می‌کند. خانواده‌های بی‌خبر از دسیسه‌های سران فرقه‌های ضالّه که از هر طریق سعی در تأثیر گذاری بر مردم و جلب و جذب دختران و پسران دارند، پای در راه می‌گذارند. برخی خبرها حاکی از این است که واحدهای تبلیغاتی این فرقه‌ها در هتل‌ها و مراکز توریستی هند و سنگاپور و... حضور می‌یابند، در طیّ سفر و بازدیدها، دختران و پسران جوان ایرانی را شکار می‌کنند و گاه با قبول بخشی از هزینه‌های اقامت و هتل تورها، ضمن کمک به برخی گروه‌ها و آژانس‌های توریستی، امکان دیدار نزدیک ایرانیان از مراکز و عمارات بهائیان را در کشورهایی مثل هندوستان فراهم می‌آورند تا در این فرصت‌ها امکان تبلیغ بهائیّت و جلب و جذب ایرانیان جوان را به دست آورند.
تلاش این فرقه‌های ضالّه محدود به درج تبلیغ در مطبوعات یا راهزنی جوانان و خانواده‌ها در طیّ سفرهای توریستی نمی‌شود. حمایت اطّلاعاتی و مالی صهیونیست‌ها و « انگلیس » از بهائیّت باعث شده تا آنان نفوذ خود را در برخی کنگره‌ها و همایش‌های جهانی توسعه دهند.
طیّ همین هفته در « ملبورن استرالیا »، پارلمان جهانی ادیان، ظاهراً برای گفت و گو بین ادیان جهان برگزار شده است و هم اینک مسافران شرکت کننده به « استرالیا » اعزام شده‌اند.
این کنگره هر پنج سال یک بار تشکیل می‌شود. تا کنون « آمریکا »، « آفریقای جنوبی » و « اسپانیا » طیّ سال‌های 1988 م. تا امروز میزبانی این کنگره‌ی جهانی را عهده دار بوده‌اند. در کنگره‌ی ملبورن نیز 8000 نفر شرکت می‌کنند.

برای اطّلاع خوانندگان عزیز اضافه می‌کنم که در بیانیه‌ی اوّلین کنگره در سال 1993 م. که در « شیکاگوی آمریکا » (مشرق الأذکار بهائیان) برگزار شد، بیانیه‌ای منتشر شد که در آن بر اخلاق جهانی و حرکت به سوی تجربه‌ی اخلاق جهانی تأکید شده بود.

صرف نظر از اینکه پروژه‌ی جهانی سازی، مهم‌ترین پروژه‌ی در دست اجرای سران مخفی لژهای ماسونی و طالبان تأسیس حکومت جهانی است، تأکید بر ضرورت دسترسی به اخلاق جهانی، مرتبط با همین پروژه‌ی جهانی سازی قابل بررسی است، نباید از نظر دور داشت که طیّ سی سال اخیر، بازگشت به معنا و معنویت و به ویژه اسلام در جهان و میان ساکنان غرب، چالش بزرگی سر راه غرب ایجاد کرده است و موجب تضعیف مواضع آنها در میان مواضع مختلف شده است و آنان برآنند تا به نوعی با در اختیار گرفتن ابتکار عمل و خط‌دهی از سقوط بیش از پیش نظام فرهنگی سکولاریستی و ماتریالیستی غربی بکاهند. یکی از دلایل تشکیل کنگره‌های جهانی و از جمله پارلمان جهانی ادیان، همین مطلب گفته شده است. جز اینها، نفوذ و سیطره‌ی فرقه‌ی ضالّه و مضلّه‌ی بهائیت در این کنگره‌ی به ظاهر جهانی، قابل شناسایی و بررسی جدّی است. از جمله:
* برخی از ارکان اصلی و حتّی کرسی‌های هیئت رئیسه‌ی این پارلمان جهانی را بهائیان در اختیار دارند. نکته‌ی جالب توجّه اینکه در میان حدود 60 سرفصل اصلی مورد گفت وگو در کمیته‌های اصلی و فرعی این کنگره‌ی جهانی، سرفصل‌های ویژه‌ی بهائیان، پررنگ‌تر از همه‌ی سرفصل‌ها خود را می‌نماید؛
* گروه‌های عبادی بهائیان برای تأکید بر اینکه جهان تنها یک کشور است؛
* مذاکرات سرپوش درباره‌ی حجاب و روسری به سوی اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر؛
* حقّ توسعه‌ی پیروان در منظر آیین بهائیّت و حضور خواننده‌ای یهودی در برنامه‌های کنگره، تنها بخشی از برنامه‌های این پارلمان ادیان جهانی را به خود اختصاص داده است.
در اوّلین کنگره که در « شیکاگو » برگزار شد، یکی از علمای بنام « ایران » از « قم » شرکت جست؛ امّا ایشان، آنگاه که متوجّه نقش بهائیان و جهت گیری ویژه‌ی پارلمان می‌شوند، از شرکت در جلسات خودداری می‌ورزند. شایان ذکر است که شیکاگو به عنوان « مشرق الأذکار » بهائیان شناسایی می‌شود. نشست‌های پارلمان « ملبورن استرالیا » در 40 شهر حاشیه‌ای برگزار می‌شود.
تردیدی نیست که کنگره‌های از این دست که در سطح بین‌المللی و با حضور بیش از 8000 نفر برگزار می‌شود، جز کم رنگ کردن و تضعیف جریان‌های اصیل، حقیقی که دارای رویکرد جهادی هم هستند، هدفی را دنبال نمی‌کنند. آنها درصدد متوقّف کردن جریان‌های اصیل اسلامی و شیعی در جهانند که زمینه‌ها و بسترهای لازم را برای ظهور مقدّس حضرت صاحب الزّمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فراهم می‌آورند و در این باره هیچ تردیدی نباید داشت.
مطالعات نشان می‌دهد که سران این فرقه‌ی انحرافی در حرکتی خزنده، تزریق آموزه‌های انحرافی خود را به مجموعه‌ی دائرة‌المعارفی که با نام اسلامی تألیف و منتشر می‌شود، شروع کرده‌اند.
این فرقه با قبول هزینه‌های تألیف و ترجمه، نگارش مقالات مربوط به مداخل اسلامی این دائره المعارف را عهده‌دار می‌شوند یا شده‌اند؟ این امر به آنها مجال نگارش مقالات با رویکرد بهائیّت را می‌دهد؛ چنان که احسان یار شاطر در تألیف برخی از مقاله‌های دائرة المعارف نقش عمده‌ای داشته است.
بی‌گمان می‌توان با استفاده از قدرت و امکانات سازمان‌ها و وزارتخانه‌های فرهنگی کشور، دبیرخانه‌های مرتبط با این آثار مرجع اسلامی را شناسایی و برای نگارش مقالاتی که ذیل سرفصل اسلامی نگاشته می‌شوند، اقدام نمود.
مباد که روزی چشم باز کنیم و دریابیم که مردم جهان، « ایران »، اسلام و شیعه را از منظر چشم بهائیان می‌نگرند! والسّلام.
منبع مقاله :
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، زنجیرهای نامرئی، تهران: هلال، چاپ اول